روش های متعددی برای درمان و آموزش کودکان دارای اتیسم (اوتیسم) می توان بکار برد. یکی از این روش ها بازی درمانی است. وقتی والد یا درمانگر از بازی برای آموزش بهره می برد کودک می تواند مهارت ها و پیشرفت هایی در بازی با همسالان، توجه مشترک، مهارت های فیزیکی و حرکتی، بیان نیازهای خود و ...کسب کند.
مواردی را در بازی با کودکان دارای اتیسم(اوتیسم) باید مورد توجه قرار داد از جمله:
*بازی را در همان محدوده ای که کودک هست شروع نمود تا کودک احساس ناراحتی و ناامنی نکند.
*تقلید آیینه وار رفتارهای کودک
*افزودن فعالیت های کوچک به بازی کودک برای طولانی تر شدن بازی
*به آرامی تعامل با کودک برقرار کنید و گرفتن و دادن اسباب بازی به هم بازی اش را آموزش دهید.
*در مورد بازی صحبت کنید و سعی کنید او هم به مرور تشویق به مکالمه شود.
*خوشحال و هیجان زده به بازی بپردازید.
چند نمونه بازی برای افزایش شناخت و ارتباط کودکان دارای اتیسم (اوتیسم)
بازی های آشنایی با یکدیگر و معرفی: این بازی ها در صورتی که قبلا اعضای گروه با یکدیگر آشنا نشده باشند برای آشنایی متقابل، و اگر همدیگر را می شناسند برای آشنایی و نزدیکی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. بدین صورت که دور یک دایره می ایستند و هر کودک سریع اسم خود را می گوید بعد علاوه بر اسم، حرکت هم اضافه می کنیم. بدین صورت که هرکس اسم خود را می گوید و یک ادا یا ژست در می آورد، سپس گروه به او سلام کرده و ادای او را تکرار می کنند، در مرحله بعد علاوه بر اسم و ادا، کودک علاقمندی خود در مورد چیزی یا کاری را بیان می کند و سعی می شود با هم ارتباط برقرار کنند.
بازی های دست گرمی: در این بازی ها شرکت کنندگان با انجام حرکت های بدنی، حرکت در فضا یا بیان جملات به شکل غیر معمول، آرام می شوند و خود را باز و رها می کنند.
در بازی بعدی یک کودک شکلک در می آورد کودک کناری همان را تقلید می کند و به کودک بعدی منتقل می کند و...
بازی گروه نافرمان: رهبری انتخاب می شود. رهبر به اعضای گروه دستور کاری را می دهد یا حرکتی را انجام می دهد و گروه برخلاف دستور یا حرکت عمل می کنند (رهبر می ایستد، گروه می نشیند و...)
بازی تجسم کردن: گروه به صورت دایره می نشیند، یک نفر از گروه برای حدس زدن انتخاب می شود و چشم بند می زند اعضا یک نفر را در نظر می گیرند که تجسم کنند و هر کدام از اعضای گروه یکی از ویژگی های فرد مورد نظر را می گوید. در پایان فردی که چشم بند دارد باید حدس بزند گروه در مورد چه کسی صحبت می کنند. به ترتیب هرکدام از اعضا برای حدس زدن انتخاب می شوند. این بازی را می توان با شی هم انجام داد.
بازی با کلمات: در این بازی صفات و کلمات به کار می روند. بدین صورت که مثلا صفات بزرگ و کوچک انتخاب می شوند و همه باید در جملات خود این دو صفت را بکار برند. برای مثال درمانگر می گوید روی ماشین بزرگ یک توپ کوچک است. یکی از کودکان باید آخر جمله قبلی او را تکرار و جمله دیگری به آن بیفزاید. مثلا بگوید روی توپ کوچک یک سوراخ بزرگ است و...و به این صورت همه ی کودکان جملات خود را بیان کنند.
بازی هایی برای همکاری گروهی و اعتماد: در این بازی ها کودکان همکاری با یکدیگر را می آموزند. به طور مثال دو کودک انتخاب می شوند و روبه روی هم می نشینند. کودک اول به جهتی از اتاق نگاه می کند. کودک هم گروهی باید جهت نگاه او را دنبال کند و بیان می کند کودک اول به چه چیزهایی نگاه می کرده است. یا هدفی برای گروه دو نفره در نظر گرفته می شود و به هر کودک وظیفه ای داده می شود تا با هم به هدف برسند مثلا به کودکان وظیفه جمع آوری توپ ها از روی زمین و انداختن آن ها داخل یک سبد دیگر داده می شود. کودکان به فاصله ای دورتر از توپ ها می روند و یک کودک باید توپ ها را از روی صندلی بردارد و و توپ را به سمت کودک دیگرپرتاب کند و کودک دیگر توپ را داخل سبد بیندازد. در بازی درخت نیز کودکی در مرکز دایره می ایستد و کودکان دیگر با حرکت دست هایشان شاخه های درخت را حرکت می دهند و درخت با اعتماد به آنها حرکت می کند. بازی ماهی و ماهی گیر، هم یک کودک به عنوان ماهی گیر انتخاب می شود و به دنبال ماهی ها می دود و یک ماهی را می گیرد. ماهی گرفته شده به عنوان دستیار ماهی گیر می شود و با هم به دنبال ماهی ها می دوند.
بازی برای تقویت تخیل (بازی وحشتناک خنده دار): به کودکان می گوییم یک فرد مثلا معلم کلاس را تصور کنند و نقاشی او را به صورت خنده دار یا وحشتناک بکشند. بعد نقاشی های خود را به دیگران نشان دهند و دلیل خنده دار بودن یا وحشتناک بودن نقاشی خود را به بقیه بگویند و کودکان دیگر در مورد هر نقاشی نظر دهند و با هم بحث کنند.
در بازی بعدی کودکان روی زمین می نشینند و چشمان خود را می بندند. معلم با صدای آرام شروع به بیان داستانی در مورد یک چیز ترسناک می کند. در مورد شکل آن، رنگ آن و کارهای آن می گوید. مثلا می گوید یک موجود کوچک روی سقف نشسته، یک پایش درازتر از پای دیگر است، دماغش قرمز است و مرتب کوچک و بزرگ می شود، پستانکی در دهان دارد، رنگ لباس هایش را یکی یکی بیان می کند و سعی می کند که کودکان آن را تصور کنند. بعد معلم بیان می دارد که آن موجود دوست دارد پایین بیاد و به کودکان نزدیک شود. معلم بیان می دارد که شاید موجود ترسناک نباشد وخوب است کودکان برای او طنابی بفرستند و کمک کنند او پایین بیاید. کودکان طنابی برایش می فرستند، موجود هم خوشحال می شود، طناب را می گیرد و کنار کودکان می آید، دستش را دراز می کند و می خواهد با کودکان دوست شود. کودکان دست او را می گیرند و پستانک او را در می آورند و به او شکلات می دهند. موجود یا کنار کودکان می ماند یا به سقف اتاق برمی گردد. معلم به کودکان می گوید دستان خود را به بالا ببرند و نفس عمیق بکشند و آرام چشمهای شان را باز کنند.
در بازی آخر که بازی پانتومیم است و هر بار نقشی انتخاب و اجرا می شود. یک کودک انتخاب می شود و نقش فردی مثلا معلمی مهربان، عصبانی یا خسته را به صورت پانتومیم در مقابل بقیه اجرا کند. کودکان باید حدس بزنند که معلم چه حالتی داشته و در مورد دلایل احتمالی حالت معلم صحبت کنند و پیشنهاداتی برای تغییر حالت معلم به حالت دلخواهشان بدهند