کودکان خردسال ممکن است توسط والدین خود برای ارزیابی روانشناختی یا روانپزشکی تحت نظر قرار گیرند یا به متخصص اطفال، روانشناس، معلم یا مدیر مدرسه معرفی شوند. کودکان بزرگتر با مشکلات رفتاری که با قانون مرتبط است ممکن است برای ارزیابی و درمان به دادگاه یا سیستم قضایی اطفال فرستاده شوند.
هنگام ارزیابی وسعت و عمق خشم یا پرخاشگری کودک، یک ارائه دهنده رفتارهای کودک را بررسی میکند، که شامل دریافت نظرات از والدین و معلمان، بررسی سوابق تحصیلی، پزشکی و رفتاری و انجام مصاحبههای رو در رو با کودک و والدین است. پزشکان طیف کاملی از اختلالات سلامت روان و چگونگی تأثیر آنها بر زندگی کودک را بررسی میکنند.
ابزارهای سنجش تحقیق شده، مانند پاسخهایی که والدین و کودک به سؤالات خاص میدهند، برای تعیین اینکه آیا کودک معیارهای تشخیصی اختلال رفتاری را داراست یا خیر، استفاده میشود. در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM V) تشخیصهای بالقوه برای کودکی با عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری عبارتند از:
- اختلال نافرمانی مقابله جویانه (ODD) الگوی خلق و خوی عصبانی/ تحریکآمیز، رفتار مجادلهآمیز/ سرکشی یا کینه توزی که شش ماه یا بیشتر طول میکشد.
- اختلال سلوک (CD)، یک الگوی رفتاری مداوم که حقوق دیگران را نقض میکند، مانند قلدری و دزدی، و یا هنجارهای مناسب سن، مانند فرار از مدرسه یا فرار از خانه.
- اختلال بی نظمی خلق اخلالگر (DMDD): که با طغیانهای مکرر عصبانیت و خلق و خوی تحریک پذیر یا افسرده در بیشتر مواقع مشخص میشود.
گاهی اوقات پزشکان ممکن است از عباراتی استفاده کنند که بخشی از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی نیستند اما در تحقیقات، آموزش یا حمایت از آنها استفاده شده است. به عنوان مثال، ‘اختلال شدید خلق و خو’ اصطلاحی است که توسط محققان برای اشاره به ترکیبی از خلق و خوی تحریک پذیر و طغیان عصبانیت یا رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلالات خلقی و اختلال کم توجهی/ بیش فعالی استفاده میشود. در زمینه سندرم تورت، اصطلاح «حملات خشم» برای منعکس کردن ماهیت انفجاری طغیان خشم استفاده شده است که اغلب غیرقابل قیاس با خشم و خارج از شخصیت کودک است.